ارشاد پالس داد هرچه تولید کنید در «ویاودی»ها پخش میکنیم!/ آقا فرمودند برای این دستگاه فرهنگی رهنمودی ندارم!
از سراسر وب
به گزارش گروه دیگر رسانههای «رکن آنلاین»،
چندماهی است که پخش پشت سر هم سریالهای «سرباز»، «شاهرگ» و «زمین گرم» یک نام را بیشتر در مرکز توجه و حتی سوال قرار داده است: محمدرضا شفیعی. صاحب این نام حالا از آستانه دو دهه فعالیتش هم عبور کرده و درباره کارنامه کاریاش بهعنوان تهیهکننده در تلویزیون و سینما، سوالات و شبهات بسیاری مطرح است. به همین مناسبت به سراغ او رفتیم تا درباره این کارنامه و البته تجربیاتش طی دو دهه فعالیت متمرکز بر تهیهکنندگی در حوزه سریال و فیلم سینمایی گپ و گفتی داشته باشیم.
– تصمیم من بر این بود که آن کارهایی که دوست ندارم را انجام ندهم. مقداری هم در این زمینه موفق شدم. آلوده یکی دو کار شدم اما به سرعت فهمیدم مال من نیست و به دیگران واگذار کردم.
– بقیه کارهایی را که انجام دادهام دوست داشتم حتی اگر خوب درنیامده باشد چون کارهایی بودهاند که فکر میکردم به قیافهام میآید و به اعتقاداتم نزدیک است. دوم هم این که من غیر از تولید محصول فرهنگی هیچ کار دیگری نکرده و انشاءالله نمیکنم!
– خودم در این سالها خیلی پیشنهادهای وسوسهکنندهای داشتم؛ مثلاً تهیه فلان تاکشو یا مدیریت فلان جا و از این دست پیشنهادها. اما بنای من از روز اول همین بود که در کاری غیر از تولید آن هم فقط آثار نمایشی وارد نشوم و نشدم.
– خیلی از رفقای ما بهخاطر اینکه تولید اثر فرهنگی آنطور که باید، مورد توجه نیست، در همین حوزه فرهنگ، آلوده کارهای دیگری شدند. مثلاً سینمادار شدند، پردیس زدند، افتادند دنبال «ویاودی»ها یا وارد کارهایی از این جنس شدند. یعنی آدمی که میتوانست مفید باشد و سالی دو سه تا فیلم تولید کند و اثر فرهنگی بسازد، یعنی همان چیزی که واقعاً نقطه ضعف ماست.
«ویاودی» و ۳۰ شبکه داریم ولی چیزی نداریم نشان دهیم!
– ما «ویاودی» داریم، ۳۰کانال تلویزیونی داریم ولی هیچی نداریم نشان دهیم! یا مجبوریم محصولاتی را نشان دهیم که باب سلیقه خودمان نیست یا برویم سراغ آثار خارجی. ما واقعاً الان با خلأ تولید مواجهیم.
– من نمیگویم اقتصاد کار فرهنگی مهم نیست؛ اتفاقاً خیلی هم مهم است. اما تولید اثر فرهنگی به صرف کار و اقتصاد غلط است.
متوجه شدم نه، مثل این که حوزه هنری دنبال فلان کار است!
– من دو سال قبل کاری را برای نمایش خانگی شروع کردم ولی آن زمان این جنس کارهایی که من دنبالشان هستم خواهان نداشت با این که من پیشنهاد مشارکت را هم به حوزه هنری دادم که کاری از این جنس در نمایش خانگی باشد. حرفم هم این بود که این سریالها دارند ما را به مسیر دیگری میبرند. صحبت هم کردیم اما بعد متوجه شدم نه، مثل این که حوزه هنری دنبال فلان کار است!
– آقایان قبل از این که آن کار را شروع کنند، بنایشان این بود که پروژه من را کلید بزنند. نویسندهاش هم اتفاقاً همین آقای عنقا بود. کار متفاوتی بود و همان موقع به من میگفتند اینکه یک «کار تلویزیونی» است!
کاری که نگاه درستی به خانواده داشته باشد، فقط مال تلویزیون است؟!
– مدیران حوزه هنری به من میگفتند این کار را که در تلویزیون میشود ساخت! من میگفتم یعنی چه؟ یعنی کاری که نگاه درستی به خانواده داشته باشد، فقط مال تلویزیون است؟! به هرحال نهایتاً به این نتیجه رسیدند که ممکن است آورده مالی برایشان نداشته باشد یا مخاطب شبکه نمایش خانگی دوست دارد این جنس کارهای لوکس را ببیند و منصرف شدند.
– نمایش خانگی، سینما و تلویزیون حتماً باهم فرق دارند. سازنده باید تفاوت قابها را بشناسد و بداند برای کجا دارد چهکار میکند اما به این معنی نیست که اعتقاداتش را زیر پا بگذارد.
R