پاسخ یک استاد دانشگاه به ادعای نفی اقتصاد اسلامی/امکان؛ چرایی و وجود اقتصاد اسلامی
از سراسر وب
به گزارش «رکن آنلاین» به نقل از روابط عمومی دانشگاه امام صادق علیه السلام، در پی مطرح شدن مجدد برخی از مطالب در مورد عدم وجود علوم اجتماعی اسلامی و اقتصاد اسلامی، دکتر محمد نعمتی عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق علیه السلام، در امکان، چرایی و وجود علوم اجتماعی اسلامی و اقتصاد اسلامی یادداشتی را منتشر نمود.
از نگاه وی این رد نتیجه عدم آگاهی از تاریخ عقاید و وقایع اجتماعی اقتصادی مکاتب مختلف است. دکتر نعمتی با ابزاز تاسف از اینکه این دوستان حتی با مفهوم و ترجمه درست این اصطلاحات هم آشنایی ندارند، نوشت که نفی علوم اجتماعی که همان فقه اجتماعیات (jurisprudence) غربی است به مانند این هست که بگوییم اسلام یا مکاتبی مشابه آن، فقه ندارد، یا فقه اسلامی وجود ندارد. به عبارت دیگر این دوستان خود سالهاست کم و بیش درگیر همین مباحث علمی هستند، اما قبول ندارند که کار علمی میکنند؟!
آنچه در ادامه می آید، یادداشت دکتر محمد نعمتی عضو هیأت علمی دانشکده معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق علیه السلام است.
بسم الله الرحمن الرحیم
یک بحث قدیمی و تکراری دوباره در فضای رسانه ای شکل گرفت و آن بحث این است که آیا علوم اجتماعی و اقتصاد اسلامی داریم یا نه ؟ البته ما در دانشگاه و حوزه از این مباحثات استقبال میکنیم و از طرح این مباحث در جای خود استقبال میکنیم و البته کم و بیش در کنار درس بحثهای خودمان همواره به این سوال پرداخته و پاسخ خود را دادهایم. انچه موجب تاسف هست شیطنتهای رسانهای هست که به دنبال حقیقت نیستند، بلکه به خاطر دلدادگی و سر سپردگی به یکی از فرقهها و مذاهب پلاسیدهسرمایهداری، هر از چندگاهی یک طرفه علوم اجتماعی اسلامی را به تمسخر میگیرند و جای تأسف بیشتر میشود، وقتی که افرادی روحانی ملعبه این شیطنت قرار میگیرند.
با این حال توضیحی کوتاه ارائه مینمایم و تفصیل بحث را به کلاسها و سایر گفتگوها و نوشتجات قبلیام ارجاع میدهم و آمادگی خود را را برای گفتگوهای بیشتر حضوری با علاقهمندان این عرصه در دانشگاه یا هر مرکز علمی دیگر اعلام مینمایم.
چماق و برچسب «غیرعلمی»، چماق انحصار طلبان و مطلقاندیشان است
تصوری که ما از زندگی اجتماعی داریم، نقشی مهم در شکل گیری تصور ما از علم اجتماعی دارد و این تصور از علم اجتماعی هست که پاسخ وجود علمی مطلق یا علمها و ایسمهای مختلف اجتماعی را میدهد.
تصور ما از زندگی اجتماعی:
انسان موجودی اجنماعی است به این معنا که برای رفع نیازهایش تقسیمکار اجتماعی را میپذیرد و برای این رفع نیازها ضمن تعامل و بده و بستان با سایر انسانها به تعامل با طبیعت و برداشت منابع مورد نیاز از آن محتاج است.
تصور ما از علم اجتماعی
انسان برای رفع تضادها و سامان دادن به زندگی اجتماعی خود گریزی از توسل به قواعد رسمی﴿واجبها و حرامها به تعبیر ما ﴾ و غیر رسمی﴿مستحبات و مکروهات یا به تعبیر کلی تر فرهنگ﴾ ندارد. مجموع این قواعد هم نیازها و هم چگونگی براورده شدنشان و هم چگونگی توزیع و مصرف آنها را مشخص میکند. همین قواعد است که باعث تفاوت جامعه انسانی با «جامعه جنگلی و حیوانی» میشود.
از سوی دیگر هم همین جوامع انسانی با هم تفاوت دارند و به دلیل همین تفاوت ها هست که شاهد تمدنهای مختلف در دورهها و جغرافیا های متفاوت هستیم. به عبارتی همین تفاوت زیست انسانها ، دلیلی بر تفاوت قواعد ساماندهی این زندگیها هست.
اما نکته آخر در این بخش: این قواعد ساماندهی حیات اجتماعی در دوره ها و جغرافیاهای مختلف نامهای مختلف دارد: چارچوب تحلیلی، سیستم اجتماعی، الگوی توسعه، الگوی پ