زنگ خطر برای ایران
از سراسر وب
جمعیت پیر یک پدیده جهانی است. طبق گزارش سازمان جهانی بهداشت، تا سال ۲۰۳۰ از هر شش نفر در جهان، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد بود اما کارشناسان جمعیت مانند صالح قاسمی معتقدند ایران در میان سریعترین کشورهای پیرشونده جهان است. انتقال ایران از یک جمعیت جوان به جمعیت پیر تنها طی سه دهه رخ میدهد، در حالی که این انتقال در کشورهایی مانند ایتالیا (۶۱ سال)، سوئد (۸۵ سال) و فرانسه (۱۱۵ سال) زمان بیشتری گرفته است. مقامات هشدار میدهند که اگر روندهای جمعیتی فعلی طی ۱۵ تا ۲۰ سال آینده ادامه یابد، ایران کمترین نرخ باروری را در خاورمیانه خواهد داشت. در حال حاضر، تقریبا ۱۱ درصد از ایرانیان – حدود ۵.۳ میلیون نفر از جمعیت ۸۴ میلیونی – بالای ۶۰ سال دارند. اما این رقم ممکن است بهطور قابلتوجهی در آینده افزایش یابد.
طبق پیشبینی برنامه توسعه سازمان ملل (UNDP)، جمعیت سالمند ایران تا سال ۲۰۵۰ بیش از ۳۰ درصد کل جمعیت را تشکیل خواهد داد و ایران به کشوری با بزرگترین جمعیت سالمندان در خاورمیانه تبدیل خواهد شد. در همین پیشبینیها، جمعیت سالمندان عربستان سعودی، رقیب منطقهای ایران، به ۲۵ درصد کل جمعیت تا سال ۲۰۵۰ خواهد رسید و در عراق همسایه فقط ۱۰.۶ درصد خواهد بود.
سیاست جمعیتی ایران طی چهار دهه گذشته تغییرات چشمگیری را تجربه کرده است. پس از انقلاب اسلامی، ایران شاهد یک انفجار جمعیتی در طول جنگ هشتساله ایران و عراق بود. در آن سالها نرخ باروری کشور به بالاترین میزان خود یعنی بیش از ۶.۵ فرزند به ازای هر زن رسید. اما ایران جنگزده در سالهای پس از آن برای بازسازی اقتصاد خود تلاش میکرد و مقامات ایرانی با چالشهای مواجهه با یک جمعیت جوان روبهرو شدند که دولت نه منابع، نه زمان و نه ظرفیت لازم برای حمایت از آن را داشت. به همین دلیل، سیاست تنظیم خانواده در سال ۱۹۸۸ تغییر کرد و این بار کمپین «فرزندان کمتر، زندگی بهتر» ترویج شد.
تحت این سیاست جدید، دو فرزند به عنوان اندازه ایدئال خانواده تعیین شد. خانوادههای ایرانی این روند جدید را پذیرفتند و این یکی از موفقترین برنامههای تنظیم خانواده در جهان شد. این سیاست نرخ باروری کشور را از اوج بیش از ۶.۵ فرزند در سال ۱۹۸۶ به کمتر از ۲.۵ فرزند در سال ۲۰۱۰ کاهش داد. با وجود موفقیت این سیاست در آن زمان، پیامدهای چنین کاهش سریعی در سالهای بعد برای جمعیت ایران کاملا آشکار شد. پس از سرشماری سال ۲۰۱۱، تهدید جمعیت سالمند به تمرکز اصلی مقامات ایرانی تبدیل شد.
تغییر سیاست جمعیتی
در سال ۲۰۱۲، ایران سیاست جمعیتی خود را دوباره تغییر داد تا از خود در برابر خطر پیری جمعیت محافظت کند و همه نهادهای دولتی و غیردولتی را موظف کرد تا از «کاهش نرخ باروری جلوگیری کرده و آن را مطابق با آموزههای اسلامی بهبود بخشند». دولت مجموعهای از اقدامات و کمپینها را برای تشویق ایرانیان به ازدواج و فرزندآوری آغاز کرد، از جمله ارائه اقامتهای رایگان بیمارستانی برای زایمان و اصلاح قوانین ملی برای افزایش مرخصی زایمان زنان. دولت همچنین سیاستهای قبلی کنترل رشد جمعیت را لغو کرد و بانک مرکزی ایران حتی بودجه ویژهای برای وام به خانوادههای دارای فرزند اختصاص داد.
پیامدهای پیری جمعیت
تا یک دهه پیش، ایران یکی از جوانترین جمعیتهای جهان را داشت. اما این روند تغییر کرده و کشور در حال حاضر در مرحلهای قرار دارد که اکثریت جمعیت در سن کار به تدریج به یک بخش سالمند وابسته تبدیل میشوند. تنها زمان مشخص خواهد کرد که آیا تلاشهای دولت برای تشویق خانوادهها به داشتن فرزندان بیشتر موفق خواهد شد و ایران را از یک تغییر جمعیتی قابل توجه و غیرقابل بازگشت در دهههای آینده نجات خواهد داد یا خیر.
سیاستهای کنترل جمعیت و کیفیت جمعیت همواره مورد توجه بودهاند زیرا جمعیت منبع قدرت و ستون توسعه و پیشرفت هر جامعهای است. پیامدهای منفی کاهش جمعیت شامل عدم رشد اقتصادی، سالمندی، گسست نسلها، اختلال در ارتباطات اجتماعی میان فرزندان خانوادههای کمجمعیت و مشکلات روانی و ذهنی به دلیل نبود روابط خانوادگی است. بسیاری از کشورهای در حال توسعه با کاهش جمعیت روبهرو هستند، روندی که با کاهش جمعیت در کشورهای توسعهیافته متفاوت است. کاهش جمعیت در کشورهای توسعهیافته پس از تجربه رشد اقتصادی و بهبود شرایط زندگی اتفاق افتاده است.
اما کاهش جمعیت در کشورهای در حال توسعه قبل از بهبود شرایط زندگی رخ داده و سرعت آن بیشتر از کشورهای توسعهیافته است. ایران نیز به عنوان یک کشور در حال توسعه از این قاعده مستثنا نیست. ایران در طول تاریخ با کاهش جمعیتی بیسابقه مواجه بوده است. در سال ۱۹۷۰، به طور میانگین هر زن ایرانی ۶.۵ فرزند داشت که این عدد تا سال ۲۰۱۱ به ۱.۶ فرزند کاهش یافت؛ این رقم کمتر از نرخ جایگزینی باروری است.
روند تغییرات باروری در ایران
نرخ باروری در ایران طی چند دهه گذشته روندی نوسانی داشته است. در اوایل دهه ۵۰، کاهش ملایمی در باروری رخ داد، به طوری که نرخ باروری از ۶.۵ در سال ۱۳۵۱ به حدود ۶ در سال ۱۹۷۶ کاهش یافت. سپس بین سالهای ۱۳۵۴ تا ۱۳۵۷، به دنبال انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق، نرخ باروری افزایش یافت و به هفت رسید. از اواسط دهه ۶۰، کاهش دوباره آغاز شد و برنامه تنظیم خانواده نیز از سال ۱۳۵۹ تسریع شد (کاهش از ۶.۸ در ۱۹۸۴ به ۶.۳ در ۱۳۶۴ و به حدود ۵.۵ در ۱۳۷۰) . کاهش شدید از ۵.۵ در ۱۳۶۴ به حدود ۲.۸ در ۱۳۷۴ و سپس به ۲.۲ در سال ۱۳۷۸ رسید.
تغییرات سیاستهای جمعیتی
این تغییرات بهطور واضح به سیاستهای جمعیتی در هر مرحله مرتبط بودهاند. به عنوان مثال، در پایان حکومت شاهنشاهی، یک سیاست ضدباروری از طریق برنامه تنظیم خانواده اجرا شد که به دلیل عدم حمایت رهبران مذهبی، توسط عموم پذیرفته نشد و تنها کاهش کمی در باروری ایجاد کرد. پس از انقلاب اسلامی ایران و پایان جنگ ایران و عراق، با انتقاد از برنامه تنظیم خانواده و تشویق ازدواج زودهنگام، این سیاست دوباره به سمت کاهش باروری تغییر کرد. این تغییر سیاست به شدت مورد مخالفت رهبر انقلاب، آیتالله علی خامنهای، قرار گرفت و ایشان خواستار توقف سیاستهای ضدباروری و اجرای سیاستهای افزایش باروری شدند.
مشکل در اجرای سیاستهای جدید
اگرچه ایران سیاستهای افزایش باروری را اتخاذ کرده است، آمارها نشان میدهد که هنوز نتوانسته به نرخ جایگزینی جمعیت دست یابد. این موضوع به دلیل عدم شناسایی دقیق دلایل اصلی کاهش جمعیت در لایههای عمیقتر مسئله است. اگرچه مطالعات زیادی درباره عوامل مؤثر بر افزایش و کاهش جمعیت ایران انجام شده، مطالعات کمی درباره دلایل کاهش جمعیت با تعیین علل ریشهای انجام شده است.