عشق خانم پرستار به بیمار / عاقبت وحشتناک

از سراسر وب

پرستاری که نامش مهشید بود : بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی اش پرستار بیمارستانی شد و از این که توانسته بود خیلی زود مشغول به کار شود، خوشحال بود. مدتی گذشت و دختر جوان سرگرم کار بود و روز به روز در کارش پیشرفت می‌کرد تا این که یک روز پسر شیک پوشی که تصادف کرده بود به اورژانس بیمارستان منتقل شد و مهشید برای درمان و انجام کار‌های ابتدایی بالای سر پسر جوان که حمید نام دارد، رفت. پسر جوان در زمان عبور از خیابان با یک موتوری تصادف کرده بود و در چند ساعتی که روی تخت بیمارستان بود، مهشید مثل دیگر بیمار‌ها از او مراقبت می‌کرد تا این که خانواده پسر جوان وارد بیمارستان شدند.مادر این پسر برای مهشید آشنا بود تا این که زن جوان به سمت مهشید رفت و وقتی با هم صحبت کردند، مشخص شد حمید پسردایی مادر مهشید است.حمید تحت درمان قرار گرفت و در همان رفت و آمد‌ها نگاه‌های مهشید و حمید به هم گره خورد. دختر جوان عاشق بیمارش شد تا این که حمید در زمان ترخیص از بیمارستان بدون این که کسی متوجه ماجرا شود شماره تلفن اش را به مهشید داد و دوستی آن‌ها آغاز شد.مهشید با توجه به این که پسر شیک پوش از بستگانشان است با خیال راحت تری جواب مثبت به حمید داد و تا زمانی که حمید پایش از گچ در بیاید از طریق تلفن با هم در ارتباط بودند و دوستی آن‌ها هر روز صمیمی‌تر شد تا این که پسر جوان به بیمارستان رفت و گچ پایش را باز کرد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.