نامه ای احساسی از مهراوه شریفی نیا / خانم بازیگر مثل شاعرها درد و دل کرده!
از سراسر وب
به گزارش رکن آنلاین، مهراوه شریفی نیا نوشت: سوال:
دوست داشتید جمعه تابستان خود را چگونه بگذرانید؟
جواب:
به نام خدا
دوست داشتم جمعه تابستان خود را
بی هراس از اخبار بد هر روزه بگذرانم که نشد.
در عوض سری به
«تکه پاره های عاشقانه ی رویا» زدم،
چون در دنیای رویا فقط عشق است و دیگر هیچ:
(می گه:
«پاهاتو فرو کنی تو ماسه ها، صدای دریا بیاد، یه نسیم خنک هم بوزه، یه پتوی گرم بپیچی دورِ خودت و همین جوری ولو شی رو ساحل. چی بهتر از این؟»
بعد دراز می کشه و چشماشو می بنده.
کم کم صدای نفس کشیدنش منظم می شه و خوابش می بره.
من به دیوار روبرو خیره می شم و فکر می کنم اگه تو بودی می گفتی:
«پاهاتو فرو کنی تو ماسه ها، صدای دریا بیا د، این نسیم خنک بپیچه لای موهای تو، تو بپیچی تو پتو، با پتوت بپیچی تو بغل من، با هم ولو شیم رو ساحل و با رویا یه رویا بسازیم…»
اگه تو بودی نمی خوابیدی.
تو چشم های من نگاه می کردی و می گفتی:«رویا!»
می گفتم:«جانم»
می گفتی:«رویای من باش.»
من می خندیدم و سرمو فرو می کردم تو سینه ت و دلم برات غنج می رفت و فکر می کردم تا قبل از دیدنِ تو هیچ وقت این قدر اسمم رو دوست نداشتم.)
پی نوشت:
یکی را که عادت بود راستی
خطایی رود در گذارند از او
و گر نامور شد به قول در وغ
دگر راست باور ندارند از او