سناریوی های تل‌آویو برای لبنان

از سراسر وب

جنگی که طی ماه‌ها و حتی سال‌ها بین حزب‌الله و اسرائیل در حال شکل‌گیری بود، دو هفته گذشته شاهد افزایش چشمگیر خشونت‌ها بین حزب‌الله و ارتش اسرائیل بوده‌ایم. در پس‌زمینه حملات هوایی و حملات راکتی، کمپین ترور جمعی توسط موساد، با استفاده از پیجرها و بی‌سیم‌ها علیه اعضای حزب‌الله، ده‌ها نفر را کشت و هزاران نفر را مجروح کرد. موجی از حملات هوایی و حملات راکتی متعاقباً صورت گرفت و با حملات مداوم اسرائیل به غزه تشدید شد. آنچه که روزی حدس و گمان بود و اکنون به واقعیت پیوسته، دیگر تعجب‌آور نیست: جنگی تمام‌عیار بین حزب‌الله و اسرائیل شکل می‌گیرد.

در ۲۳ سپتامبر، پس از تهدید جمعیت جنوب لبنان به ترک فوری یا مواجهه با نابودی، اسرائیل بزرگ‌ترین کمپین بمباران هوایی خود در سال‌های اخیر را آغاز کرد. با استفاده از برتری نیروی هوایی خود، اسرائیل بیش از ۱۳۰۰ هدف در سرتاسر لبنان، اما عمدتاً در جنوب را مورد حمله قرار داد. این شدیدترین سطح حملات هوایی بوده که در سال‌های اخیر مشاهده شده است.

چهار روز بعد، حسن نصرالله، دبیرکل فقید حزب‌الله به همراه گروهی از فرماندهان ارشد که با او دیدار داشتند، ترور شدند.

با این حال، حزب‌الله به شلیک راکت‌ها و موشک‌ها به سمت اهداف اسرائیلی ادامه می‌دهد. کمپین هوایی حلال مشکلات این رژیم نخواهد بود. حزب‌الله برای این سناریوی دقیق سال‌ها آماده شده و نیروهای راکتی خود را در سرتاسر کشور پراکنده کرده است. پس برنامه چیست؟

چهار سناریو

پس از ارسال لشکر ۹۸ ارتش هوابرد با تجربه جنگی به عنوان نیروی کمکی به شمال و همچنین فعال‌کردن ذخیره‌ها در واحدهای متعلق به فرماندهی شمال، اسرائیل نشان داده که در مورد نیت خود در برخورد با حزب‌الله جدی است.

اما این در عمل به چه معنا خواهد بود؟ پیروزی برای اسرائیل چه شکلی خواهد داشت؟ از بین بردن حزب‌الله؟ این بسیار بعید به نظر می‌رسد. این گروه در جامعه لبنان، به ویژه در میان شیعیان جنوب کشور ریشه‌دار است. مبارزه با حزب‌الله تنها آن را قوی‌تر می‌کند و از بین بردن آن به عنوان یک ایده، غیرممکن است.

حزب الله لبنان

زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۰۶ اعلام کرد که حزب‌الله را نابود خواهد کرد، این رژیم ضعیف ظاهر شد و زیرا این گروه نیز تنها نیاز داشت تا از درگیری جان سالم به در ببرد تا خود را پیروز اعلام کند.

یک حمله سریع با ویرانی زیاد؟ این نیز خطرناک است. ضربه به سایت‌های موشکی و مراکز فرماندهی حزب‌الله بر نقاط قوت آن‌ها می‌افزاید. سال‌هاست که این گروه برای این موقعیت آموزش دیده است. رزمندگانش آموزش‌های جامع دریافت کرده و از جنگ سوریه نیز تجربه جنگی دارند.

تحریک نارضایتی و احتمال درگیری داخلی در لبنان؟ این سناریو بعید بوده و مستلزم بهره‌برداری و به نوعی دامن‌زدن به نارضایتی‌های نهفته‌ای است که بخش‌هایی از جامعه لبنان نسبت به حزب‌الله احساس می‌کنند. هدف این رویکرد آن بوده که حزب‌الله را مشغول و متمرکز به مسائل داخلی نگه‌دارند.

این یک استراتژی بلندمدت خواهد بود که هیچ تضمینی برای موفقیتش وجود ندارد و همچنین احتمالش هست که درگیری داخلی به گونه‌ای پیش رود و به چیزی تبدیل شود که هیچ‌کس قادر به کنترل آن نباشد؛ به خصوص اسرائیل.

ایجاد منطقه حائل و دورکردن نیروهای حزب‌الله از مرز؟ ممکن است، اما نهایتاً شاید به فاجعه منجر شود.

منطقه حائل

اگرچه این ایده ممکن است روی کاغذ یا در یک جلسه برای تل‌آویو خوب به نظر برسد، اما هر تلاشی از سوی اسرائیل برای ایجاد یک منطقه حائل در اطراف مرز احتمالاً پیامد وخیمی برای این رژیم خواهد داشت. برای ایجاد این حائل، اسرائیل نیاز به استفاده از نیروهای زمینی برای حفظ زمین دارد. کوه‌ها و زمین‌های سنگی حرکت را دشوار کرده و تانک‌ها و دیگر وسایل نقلیه را به جاده‌ها محدود می‌سازد. این امر تاکتیک کمین‌کردن را برای رزمندگان حزب‌الله بسیار آسان‌تر می‌کند.

در سال ۲۰۰۶، حزب‌الله نیروهای اسرائیلی را با کمین‌های مؤثر علیه ستون‌های زرهی این رژیم و تک‌تیراندازی به گشت‌های اسرائیلی غافل‌گیر کرد. واحدهای ارتش این رژیم در مقابله با آن‌ها به مشکل خورده و بی‌تجربگیشان معمولاً به اشتباهات فاجعه‌بار منجر شد. حداقل ۲۰ تانک در جنگ نابود یا غیرقابل‌تعمیر شدند، زیرا فرماندهانی بدون تجربه جنگی، آن‌ها را به داخل کمین‌های آماده‌شده هدایت کردند.

لبنان اسرائیل

این بار این اتفاق نخواهد افتاد. اسرائیل از اشتباهات خود درس گرفته است؛ واحدهای جنگی آن‌ها تجربه جنگی دارند، اگرچه پس از یک سال جنگ شهری مداوم با رزمندگان حماس خسته هستند. در داخل، ارتش اسرائیل صریحاً و نسبتاً سریع به بیان و اصلاح اشتباهات در دکترین خود می‌پردازد. ارتش آن‌ها یک بار دیگر همان اشتباه را مرتکب نخواهد شد.

اما حزب‌الله نیز در حال یادگیری بوده و نیروهای خود را شدیداً تقویت کرده است. در سال ۲۰۰۶، حدود ۵ هزار رزمنده این گروه در جنوب مستقر بودند. اکنون این تعداد به حدود ۲۰ تا ۳۰ هزار تن افزایش یافته و هزاران نفر دیگر در ذخیره هستند. واحد نیروهای ویژه آن‌ها، نیروی رضوان دارای ۳ هزار سرباز است که به طور خاص برای عملیات در جنوب آموزش دیده و این منطقه را مانند کف دست خود می‌شناسند.

هر دو طرف از فناوری، به ویژه پهپادهای نظارتی، برای ردیابی دشمن استفاده می‌کنند. حزب‌الله دارای زرادخانه بزرگی از سلاح‌های پیشرفته ضدتانک مانند موشک کُرنت بوده که اثربخشی آن علیه تانک‌های مرکاوای اسرائیل ثابت شده است.

هرگونه منطقه حائل به این معناست که اسرائیل مجبور خواهد بود نیروهای خود را در چنین منطقه‌ای و در مواضع مستحکم همراه با گشت‌زنی‌های تهاجمی، نظارت و قدرت هوایی نگه دارد. هر نیروی زمینی هدف‌های ثابتی برای بمب‌های کنار جاده‌ای، تک‌تیراندازان، کمین‌ها و حملات راکتی خواهد بود. تا هر زمان که نیروهای اسرائیلی در آنجا باقی بمانند، جریان کیسه‌های جنازه به اسرائیل ادامه خواهد داشت.

حتی اگر این سناریو تحقق یابد، باز هم مانع از شلیک راکت‌ها، موشک‌ها و پهپادهای حزب‌الله به سمت سرزمین‌های اشغالی نخواهد شد. برنامه‌ریزان نظامی اسرائیلی می‌توانند عمق منطقه حائل را افزایش دهند. با این حال، حزب‌الله به اندازه کافی زرادخانه دارد که می‌تواند از هر نقطه‌ای در لبنان موشک شلیک کند و هنوز هم می‌تواند اهدافی در عمق اسرائیل را مورد هدف قرار دهد.

هرچه اندازه سرزمین تصرف‌شده بزرگ‌تر شود، تعداد بیشتری از مردم لبنان تحت اشغال اسرائیل قرار خواهند گرفت.

با ادامه حملات راکتی از بخش‌هایی از لبنان که هنوز تحت کنترل اسرائیل نیست، یک منطقه حائل همیشه‌فزاینده نهایتاً به محدودیت‌های عملی برمی‌خورد. حتی شاید اسرائیلی‌ها با مأموریت غیرممکن تصرف کل لبنان مواجه شده یا مجبور به عقب‌نشینی شوند.

خطر واقعی «گسترش مأموریت» وجود دارد؛ جایی که یک هدف ساده که در این مورد، ایجاد یک منطقه حائل بوده، به نظر آسان بیاید اما در عمل غیرممکن باشد. این امر ارتش اسرائیل را به باتلاقی بلندمدت خواهد کشاند که ظرفیت مالی آن را ندارد؛ فاجعه‌ای که در حال شکل‌گیری است.

در چه زمانی اسرائیل متوجه خواهد شد که ممکن است راه‌حلی نظامی برای این بن‌بست وجود ندارد و مذاکرات آتش‌بس غزه تنها پاسخ ممکن است؟

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.