نمایش “عشق در پیری” آوانگاردی با قدمت یک قرن
از سراسر وب
نمایش “عشق در پیری” با وجود عدم پرداخت دقیق به جزئیات و ابتر ماندن قصه در بیان برخی روایتها، به وضوح نسبت به زمان نگارش متن که حدود یک قرن از آن میگذرد پیشگام بوده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، اندیشههای مترقی همیشه مورد ستایش جامعه بودهاند. در تاریخ ادبیات ایران کم نیستند نویسندگانی که در آثارشان نبوغ و خلاقیت موج میزند. “مؤیدالممالک فکری ارشاد” علیرغم گم نامی، در خلق آثارش همیشه نشانی از نبوغ و آوانگارد بودن به چشم میخورد. “عشق در پیری” با وجود عدم پرداخت دقیق به جزئیات و ابتر ماندن قصه در بیان برخی روایتها، به وضوح نسبت به زمان نگارش متن که حدود یک قرن از آن میگذرد پیشگام بوده است. شاید به همین دلیل “مرتضی فرهادنیا” دست به کار شده و به عنوان دراماتورژ قصد بازنگری در متن نمایشنامه را داشته است.
“فرهادنیا” با بهره گیری از دانش سینمایی خود، قابهای مقبولی آفریده که نشان از تسلط او بر اثرش دارد. شاید اگر از نقش آفرینی نه چندان قابل اعتنای برخی بازیگرها چشم پوشی کنیم، میشد بهتر از نمایش دفاع کرد. طراحی لباسها در راستای موضوع نمایش بوده اما همچون بسیاری از نمایشهای در حال اجرا اگر از حامی مالی مناسبی برخوردار بود بدون شک میشد کیفیت اجرای لباسها را ارتقا داد. نور و موسیقی نمایش نکته ویژهای ندارد اما انضباط و دقت اجرای آنها مناسب است.
برای بررسی بیشتر نمایش “عشق در پیری” با مرتضی فرهادنیا کارگردان این اثر به گفتوگو پرداختیم که در ادامه حاصل آن را میخوانید:
نمایش” عشق در پیری” در باکس آثار دانشجویی تماشاخانه سنگلج روی صحنه آمده است، اسم نمایش دانشجویی که میآید ناخودآگاه ذهن مخاطب درگیر آثار آوانگارد و پیشرو میشود. اما اجرای نمایشنامه “عشق در پیری” با قدمتی حدوداً صدساله در سطح دانشجویی کمی تعجب برانگیز است! از دلایل و چگونگی انتخاب این نمایشنامه برایمان بگویید؟
آشنایی با سبکهای نمایشی و اهمیت آن در انتخاب متن، اولین قدم یک کارگردان است که تصویری از آنچه در پیش است به دست میدهد. سبکها همچون آینهای، ما را از رویکردهای گذشته خود آگاه میکند؛ لذا شیوه نگارش و خصوصیت سالن نمایش در انتخاب این متن بسیار تاثیر داشت.
رها از علت انتخاب متن که پیشتر عرض کردم؛ با نگاهی به متن اصلی، روایت کلاسیک حاکم بر آن، آشکارا جلوه میکند، و برای شرح روایت علاوه بر وجود ساختار زمان نیوتونی در داستان، علّیت نیز در شناسایی داستان یاری میدهد. اما اجرای عشق در پیری با بهرهگیری از روایتی باز که در سینمای هنری اروپا نیز به چشم میآید، زمان سخن را با زمان قصه همراه نکرد و تمامی این مناسبات بی آنکه توانسته باشد میان زمان مدلول و زمان دال روایت توازی ایجاد کند، واژگون شد.
سنگلج همیشه خواستگاه اصیلها بوده است! نویسندگان و کارگردانان بزرگی در این سالن اجرا داشتهاند، آیا میشود به اجرای ” عشق در پیری” به عنوان ادای دینی به آن بزرگان هم نگاه کرد؟
نمایش در خانواده بزرگ هنر زیسته و به همین رو، این ادای دین به هنر ایران صورت گرفت. هنرمند ایرانی از طلیعه تاریخ خود، چه قبل از اسلام و چه بعد از اسلام، هیچ گاه به دنبال تقلید از جهان پیرامون خود نبود. آنها همواره به دنبال خلق جهان تصویری جدید رها از تقلید بودند. به کلام بهتر، روابط بین رنگها و کمپوزیسیون، اندیشه برتر هنرمند ایرانی است تا تقلید از واقعیت. او روابط رنگها، خوشایند بصری، جلوههای رنگ را به انطباق با طبیعت و واقعیت ترجیح میدهد که آشکارا در نمایش عشق در پیری نیز به چشم میآید.
از کارکردن با جوانها صحبت کنیم. تقریبا تمام گروه را افراد کم نام و نشان تشکیل دادهاند. با ترس دیده نشدن نمایش به دلیل همین مشهور نبودن، چگونه کنار آمدید؟ از میزان استقبال مخاطبان راضی بودید؟
ذات این باکسِ اجرا که به همت مدیر محترم سالن به تازگی برپاست، تجربه دانشجویان در فضای نمایش ایرانی را هدف قرار داده است. پس از دوران کرونا این نخستین باری است که قبل از آغاز یک نمایش یک هفته از بلیتها پیش فروش شد و تا آخرین روز اجرا صندلیها فروش رفت.