پیرمردی که به خاطر حسودی زن اش را با شی عجیب به قتل رساند!

از سراسر وب

اعتراف پیرمرد به قتل همسرش از روی حسادت

مردی که با کوبیدن تابه به سر همسرش باعث مرگ او شده بود ادعای بی‌گناهی کرد.

متهم که مردی مسن است در یک درگیری همسرش را با تابه زده و باعث ضربه مغزی و مرگ او شده است.

خبر قتل زن ۷۵ساله را پسرش به ماموران داد. او که با ورود به خانه مادرش با جسد خونین او روبه‌رو شده بود گزارش قتل را به پلیس اعلام کرد.

وقتی ماموران عازم خانه مقتولان شدند با جسد خونین زن سالخورده روبه‌رو شدند که در آشپزخانه رها شده و تابه‌ای خونین کنار او افتاده بود.

شواهد نشان می‌داد پیرزن به نام رباب با ضربه ماهیتابه به سرش از پا درآمده است.

صحبت های فرزند

پسر قربانی که پلیس را مطلع کرده بود به ماموران گفت: چند سال است ازدواج کرده‌ام اما هر روز به مادر و پدر پیرم سر می‌زدم یا با آنها تلفنی صحبت می‌کردم.

امروز هرچه زنگ زدم تلفن را جواب ندادند. نگران شده بودم. مقابل در خانه رفتم.

وقتی پدرم در را باز کرد از او پرسیدم چرا مادرم جواب تلفن را نمی‌دهد

پدرم گفت مادرت خواب است، طوری حرف زد که مشکوک شدم.

وقتی وارد خانه شدم و دنبال مادرم گشتم جسد خون‌آلودش را در آشپزخانه پیدا کردم.

ادامه داد: من که شوکه شده بودم سراغ پدرم رفتم و از او سوال پرسیدم؛ اما او مدعی شد وقتی از خانه بیرون رفته چنین بلایی سر مادرم آمده است.

من که به ماجرا مشکوک بودم به سرعت با پلیس تماس گرفتم.

به دنبال اظهارات پسر جوان، ماموران پدر ۸۵ساله او به نام محمود را بازداشت کردند اما این مرد مدعی شد از نحوه قتل همسرش اطلاعی ندارد.

ماموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی دوربین‌های مداربسته ساختمان مشغول شدند.

در بررسی‌ها مشخص شد هنگام وقوع جنایت، رباب و همسرش محمود در خانه تنها بودند و ساعتی بعد محمود با در دست داشتن کیسه‌ای مشکی از خانه خارج شد.

با به دست آمدن این سرنخ، ماموران زباله‌های نزدیک ساختمان را بررسی کردند و کیسه‌ای را که محمود به سطل زباله انداخته بود یافتند که در آن چند لباس خونی وجود داشت.

اعتراف پیرمرد قاتل

با افشای راز جنایت خانوادگی محمود بار دیگر تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل همسرش اعتراف کرد. او گفت:

من و رباب ۶۰ سال پیش با هم ازدواج کردیم. با اینکه من خیلی به او محبت می‌کردم اما او هیچ محبتی به من نمی‌کرد و همیشه به من بی‌توجه بود.

او فقط به پسرمان توجه می‌کرد.

ادامه داد: من به بیماری‌های زیادی مبتلا شدم و بارها حالم بد شد ولی رباب مرا با حال بد رها می‌کرد و به خانه پسرمان می‌رفت.

به‌تازگی همه اموال‌مان را به نام پسرمان کرده بود و من بیشتر احساس پوچی می‌کردم، تا اینکه آخرین بار در آشپزخانه با هم بحث کردیم.

از او خواستم اخلاقش را عوض کند اما به من بی‌اعتنایی کرد و دعوا میان ما بالا گرفت.

من که عصبانی شده بودم از کوره در رفتم و با ماهیتابه چند ضربه به سرش زدم.

او روی زمین افتاد و از سرش خون جاری شد.

من که ترسیده بودم لباس‌های خونی خودم را در کیسه زباله گذاشتم‌.

در جلسه دادگاه، بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، پسر مقتول که تنها ولی دم بود اعلام گذشت کرد و گفت پدرش را می‌بخشد.

سپس متهم سالخورده که به سختی صحبت می‌کرد در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من با زنم اختلاف داشتم و همیشه از او بی‌مهری می‌دیدم.

از این زندگی خسته شده بودم.

به او اعتراض کردم؛ اما او بار دیگر با بی‌اعتنایی با من صحبت کرد که عصبانی شدم و فحاشی کردم.

همان موقع همسرم خودش سرش را به دیوار کوبید و موجب مرگش شد.

من او را نکشتم و اتهامم را قبول ندارم.

در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا با توجه به رضایت ولی دم، از جنبه عمومی‌جرم و طبق ماده ۶۱۲ قانون مجازات اسلامی ‌برای مرد سالخورده حکم صادر کنند.

 

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.