جوان عاشق بازیگری چگونه سارق حرفه‌ای شد؟

از سراسر وب

جوان عاشق بازیگری که دست به موبایل‌قاپی‌های سریالی زده بود، شناسایی و دستگیر شد. زن جوانی چند روز پیش به پلیس مراجعه کرد و از سرقت گوشی تلفن همراهش خبر داد. او در تشریح شکایت خود گفت: در حال عبور از خیابان بودم که موتورسواری که به تنهایی سوار یک موتور بود، گوشی تلفنم را از دستم قاپید.

به نقل از سایت جنایی، این زن در مورد دزد گوشی نیز گفت: او مرد جوانی بود که موهای بوری داشت. وقتی از من عبور کرد زخمی روی گردنش دیدم که به نظرم سعی کرده بود با موهای بلندش روی آن را بپوشاند.

پس از شکایت زن جوان تحقیقات پلیسی آغاز شد و کارآگاهان در روند تحقیقات با شکایت‌های مشابه مواجه شدند. همه شاکیان در مورد مردی با موهای بلند و رنگی صحبت کرده بودند که اقدام به قاپیدن گوشی تلفن‌های همراه آنها کرده بود.

به این ترتیب مالباختگان مورد تحقیق دقیق‌تر قرار گرفتند و هر کدام از شکات در مورد موهای مرد سارق رنگ‌های مختلفی را اعلام کردند. از طرفی در بازبینی دوربین‌های مداربسته اطراف محل‌های سرقت، تصویر سارق جوان بدست آمد. همانطور که شاکیان می‌گفتند، سارق مردی با موهای بلند و رنگی بود و سعی داشت زخم روی گردنش را بپوشاند.

تحقیقات پلیسی ادامه داشت و کارآگاهان به بررسی آلبوم متهمان سابقه‌دار اداره آگاهی پرداختند، اما هویت سارق جوان به دست نیامد تا اینکه یکی از شکات پرونده که زن جوانی بود مجدد سراغ افسر پرونده رفت و سرنخی از سارق در اختیار پلیس قرار داد.

زن جوان گفت: شنیده بودم که بعضی از سارقان، وسایل دزدی را در فضای مجازی می‌فروشند. از طرفی قاب گوشی تلفن همراهم را دخترم درست کرده بود و شکل خاصی داشت. در جست و جوی گوشی تلفن سرقتی با قاب خاص در اینستاگرام، تلگرام و سایت‌های فروش وسایل دست دوم گشتم تا اینکه به صورت اتفاقی در قسمت جست و جوهای پربازدید اینستاگرام، عکسی دیدم که سه مرد با هم انداخته‌اند.

این شاکی ادامه داد: اول که عکس را دیدم توجهم را جلب نکرد، اما همین که خواستم عکس را رد کنم یک دفعه موهای بلند مرد جوان که نفر وسط عکس بود مرا یاد سارق تلفن همراهم انداخت. حتی همان زخمی که روی گردن سارق بود روی گردن مرد جوان در عکس دیده می‌شد.

با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار ماموران قرار داد، هویت سارق شناسایی و متهم جوان دستگیر شد.

متهم در تحقیقات گفت: عاشق بازیگری بودم و کلاس بازیگری هم رفتم. مدتی هم تئاتر کار می‌کردم، اما شب‌نشینی‌هایی که با دوستانم داشتم، باعث شد که به سمت مواد مخدر بروم و نه تنها تئاتر را از دست بدهم، بلکه زندگی‌ام را هم از دست دادم. با این حال عشق بازیگری هنوز در من وجود داشت و در هر بار سرقت، سعی می‌کردم با یک مدل مو و یک گریم این کار را انجام دهم تا نه تنها پلیس مرا شناسایی نکند، بلکه تصور کنم که دارم نقش یک سارق را بازی می‌کنم. کم کم از تئاتر فاصله گرفتم و برای تهیه هزینه مواد مخدرم با باندی همکاری کردم و سرقت را ادامه دادم؛ اما سرقت باندی فایده‌ای نداشت، به این دلیل که هر چه گیرم می‌آمد را باید تقسیم بر تعداد افراد گروه می‌کردیم. در حقیقت برای دیگران باید سرقت می‌کردم و به همین دلیل از باند جدا شده و سرقت‌هایم را تکی انجام می‌دادم.

او ادامه داد: در خیابان‌ها پرسه می‌زدم و با دیدن سوژه‌ای مناسب، گوشی‌اش را سرقت می‌کردم و به مرد مالخری می‌فروختم. او هم گوشی‌ها را از کشور خارج می‌کرد، به همین دلیل ردی از ما به جا نمانده بود.

این سارق در مورد زخم روی گردنش نیز گفت: یک شب که مواد زیادی کشیده بودم و حال خوبی نداشتم سوار موتورسیکلت شدم و تصادف کردم. گردنم دچار بریدگی شد و زخم آن همچنان روی گردنم مانده است. زخم روی گردن هم یک سرنخ برای پلیس بود و به همین دلیل موهایم را بلند کردم و سعی می‌کردم که زخم روی گردنم دیده نشود.

با اعتراف متهم جوان، قرار بازداشت او صادر شد و تحقیقات برای شناسایی سایر شکات احتمالی او ادامه دارد.

ممکن است شما دوست داشته باشید
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.